- قپق افکندن
- زدن حلقه قباق، هدف زدن
معنی قپق افکندن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
زدن حلقه قباق، هدف زدن
زدن حلقه قباق، هدف زدن
انداختن سپر بر زمین، هزیمت کردن گریختن، عاجز شدن، تسلیم شدن، یا سپر افکندن بر آب. زبون شدن فروتنی کردن
انگله افکندن، به آماج زدن زدن حلقه قباق، هدف زدن
بال و پر ریختن مرغان پر ریختن، مانده شدن عاجز شدن مقهور شدن
ذخیره کردن اندوختن، بعقب انداختن (کاررا) تاخیر، میراث گذاشتن
بنیاد نهادن
کنایه از اظهار خوف، عجز و زبونی کردن، پر ریختن
پس انداختن، به وجود آوردن بچه، به دنیا آوردن، عقب انداختن، پس انداز کردن
گویی یا جامی زرین یا ظرفی پر از سکه طلا و مانند آن بر قپق نصب می کردند و سپس تیراندازان سوار چابکدست آنرا هدف قرار می دادند و هر کس که آن شانه را بتیرمی زد و از فراز قپق بزیر می آورد جایزه ای گرانبها می گرفت. توضیح این بازی از جمله تفریحات گوناگون پادشاهان صفوی و مخصوصا شاه عباس بزرگ بدان علاقه وافر داشت. در قپق اندازی سواران تیر انداز مجبور بودند که در حال تاخت هدف را از فراز قپق بزیر اندازند و پیداست که این کار مهارت و چالاکی بسیار لازم داشت
بنیاد نهادن، شالودۀ عمارتی را ریختن، بنیاد ساختمان گذاشتن، بنا کردن، تاسیس کردن، برای مثال پی افکندم از نظم کاخی بلند / که از باد و باران نیابد گزند (فردوسی۲ - ۱۲۸۵)